Bonsai





بونسای یا درختچه‌های مینیاتوری ژاپنی (به ژاپنی: 盆栽) هنری پرورش درختان و گیاهانی است که در اندازهٔ کوچک ایجاد می‌شوند.

فرهنگ چین و خصوصا ژاپن در خلق منظرسازی فضای سبز بر این است که کل طبیعت را یکجا به باغ منتقل کنند. نه مانند غربیها که قسمتی از طبیعت را به عنوان باغ تلقی می کنند. ژاپنیها طبیعت را دوست دارند نه فتوکپی از آن و باغسازی غربی را فتوکپی از باغ میدانند.بونسایی نوعی از باغبانی هنری است که از قدیم در چین و ژاپن به روشهای مختلف متداول بوده و هم اکنون کل جهان از این هنر با اطلاع هستند و کم و بیش آن را بطور نسبی به اجرا در می آورند. از نظر لغوی bon به معنی بشقاب ،سینی یا گلدان و saiبمعنی کشت و کار است و Bonsai را کاشت در گل جا معنی کرده اند اما نه هر گلدانی و گیاهی. پا کوتاه کردن یک درخت و کاشت در گل جای کوچک متضمن هرس و نگهداری خاص است که با هرس دیگر درختان در باغ متفاوت است.

آب را گل نکنیم

آب را گل نکنیم 

 

در فرو دست انگار کفتری میخورد آب

یا که در بیشه دور سیره یی پر می شوید. 

 یا در آبادی کوزه یی پر می گردد. 

 آب را گل نکنیم 

 شاید این آب روان میرود پای سپیداری تا فرو شوید اندوه دلی 

 دست درویشی شاید نان خشکیده فرو برده در آب. 

 چه گوارا این آب 

 چه زلال این رود 

 مردم بالا دست چه صفایی دارند  

چشمه هاشان جوشان گاوهاشان شیر افشان باد  

من ندیدم دهشان  

بی گمان پای چپرهاشان جا پای خداست.  

 ماهتاب آنجا میکند روشن پهنای کلام. 

 بی گمان در ده بالادست چینه ها کوتاه است. 

 مردمش می دانند که شقایق چه گلی است. 

بی گمان آنجا آبی آبی است. 

 غنچه یی می شکفد اهل ده باخبرند. 

 چه دهی باید باشد 

 کوچه باغش پر موسیقی باد 

 مردمان سر رود آب را می فهمند. 

 گل نکردندش ما نیز 

 آب را گل نکنیم. 

   

سهراب

درخت

 

درخت  

بادی آمد برگت ریخت. 

سنگی آمد میوه ات ریخت. 

پرنده ای آمد لانه کرد بر شاخه هایت  

شاهینی آمد پرنده ات برد.  

حاشا حاشا  

که من به استواری تو شک کنم  

لیک در عجبم از دسته ی تبری که تو را برید......

رویای زمین

زمین سه سال وهفت ماه بود که باران را ندیده بود.درختان نفسهای آخر را می کشیدند  

کودکان سه ساله هنوز از مادرانشان از باران می پرسیدند.مردم وقتی از خاطرات روز های  

بارانی می گفتند می خندیدند لبخندی تلخ و شیرین. 

روزی که خبر رسید ابری پر باران به شهر خواهد مردم ۲۵ ساعت جشن گرفتند.رفتگران زمین را بیشتر از قبل تمیز می کردند ومردم بوی خاک نم کشیده را از حالا حس می کردند. 

روز بارانی ۱۷۵ هزار نفر از ساکنان شهر به خیابان ها امدند .باران شروع به باریدن گرفت . 

 

۱۷۵ هزار نفر چتر های خود را باز کردندو خندیدند ولی زمین هرگز باران را ندید.

نوروز

نوروزتان پیروز